با عرض پوزش از خاله الهام. ما مطلبتو دزدیدیم یه جور دیگه از زبان خودمان نقل کردیم دوشنبه برای ما روز تعطیل جالبی بود... حوالی ظهر بود که یهو خاله الهام را برق سه فاز گرفت و به ذهن ایشان خطور کرد تا آشی بپزند و با ما بیرون بروند و آش خوری کنند... ما هم که طبق معمول پایۀ پایۀ پایۀ یک!!! قرار شد برویم آب و آتش. خاله الهام زودتر از ما رسید و در ورودی پارک منتظر ما بود که بخاطر خنکای هوا و باد شدیدی که می وزید تصمیم گرفت که طی تماس با ما از ماندن در آب و آتش منصرف شده و به بوستان پردیسان عزیمت کنیم... جایی که بتوانیم به ماشین ها دسترسی داشته باشیم و به محض باران باریدن خودمان را به ماشین برسانیم... ما زودتر از خا...