آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

❀ღآویناღ❀

خنده جدید آوینا

آوینا جان به تازگی این شکلی می خنده مخصوصا وقتی یه چیزی بهش میدم بخوره، صورتشو جمع، چشاشو کوچیک و بینیشو باز میکنه و شروع به فین فین کردن میکنه، خلاصه قیافشو بهم میریزه که بخنده. خدا کنه زود فراموشش کنه وگرنه باید یه راهی پیدا کنم که این حرکت یادش بره. اینم یه عکس خوشمزه و بامزه از خانمی ...
14 اسفند 1390

شعر زنبور طلایی و ماه آسمونی

زنبور طلایی ای زنبور طلایی              نیش می زنی بلایی پاشو پاشو بهاره               گل وا شده دوباره زمستونو خوابیدی                خواب بهارو دیدی کندو داری تو صحرا        سر می زنی به هر جا بشین به روی گلها                شادی ز بوی آنها تو صحرا و درو دشت             گل خوشبو روییده پاشو پا...
8 اسفند 1390

اولین باری که آوینا رو تختش خوابید

این هفته آوینا برای اولین بار رو تختش خوابید. البته زیاد میزارمش روی تخت که بازی کنه ولی اتاقش به خاطر اینکه به تراس راه داره سردتره، به همین خاطر تا گرم شدن هوا نمیتونه رو تختش بخوابه. البته فقط برای خواب روز تو تخت میخوابونمش چون شبها زیاد برای شیر خوردن بیدار میشه و باید کنارم باشه. یه بوس بزرگ و آبدار برای دخمل نازنازیم. ...
7 اسفند 1390

شعر آقا خرگوشه

این شعر رو آوینا خیلی دوست داره، میخوام شعرهایی که دوست داره رو بنویسم تا به عنوان یادگاری همیشه براش بمونه یه روزی آقا خرگوشه رفت دنبال بچه موشه  موشه پرید تو سوراخ  خرگوشه گفت آخ وایسا وایسا کارت دارم من خرگوشی بی آزارم   زود بیا از لونت بیرون  نمی خوای مهمون موشه پریدش بیرون نگاهی کرد به خرگوش دید که گوشاش درازه دهانش بازه شاید میخواد بخورتم یا با خودش ببرتم پس میرم پیش مامانم  اونجا می مانم مادر موشه که عاقل بود  خیلی خوب و کامل بود  نگاهی کرد به خرگوش گفت به بچه موش اون یه دوست مهربونه       زود برو بهش سلام کن       بی...
29 بهمن 1390

آوینا در نمایشگاه کیتکس 2012

نفسم هر لحظه که میگذره بزرگتر و زیباتر و شیرین تر میشی، عزیزم جمعه رفتیم نمایشگاه کیتکس، فکر میکنم بهت خوش گذشت چون با دیدن بچه ها حسابی ذوق کرده بودی. تازه بابایی هم کلی برات آواز خوند. دوستت دارم دنیای من                ...
25 بهمن 1390

عشق بابایی

                اي بهار زندگيم ، اي اميد بودنم غنچه ي لبهاي تو ، گرمي شکفتنم قامت رعناي تو ، قبله گاه ديدنم آن نواي گرم تو ، بهترين شنيدنم کنج آغوش دلت ، جاده ي رسيدنم   ...
21 بهمن 1390

دختر گلم شیطون بلا شده

عکسهای زیر متعلق به اوایل چهار ماهگی آویناست. دخترم حسابی ژیمناست شده، شصت پاشو چنان میمکه که انگار یه آب نبات چوبی خوشمزه ست. جدیدا حواسش فقط به غذا خوردن ماست اینقدر نق میزنه که یه کوچولو بهش میدیم و سعی می کنیم وقتی خوابه غذا بخوریم. دلمون نمیاد نگاهمون کنه و نتونه بخوره. دکترش گفته ممکنه دچار آلرژی بشه پس تا 6 ماهگی فقط شیر مامانی.       عشقم، تو آن فرشته ای که وقتی در فصل پاییز راه می روی، برگ درختان انتظار می کشند زودتر از دیگری پاهایت را بوسه بزنند.   ...
21 بهمن 1390