آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

❀ღآویناღ❀

در گذشت جانباختگان در سانحه سقوط هواپیمای تهران طبس 19 / 05/ 93

1393/5/30 12:35
نویسنده : ✿مهدیه✿
2,277 بازدید
اشتراک گذاری

آوینا به همراه پدر و مادر مهربونش

اینم آخرین پست از وبلاگ آوینا / خدا رحمتشون کنه

در 19 / 05 / 93 آوینا با مامان باباش با هواپیما داشتن واسه عروسیه عمو به طبس میرفتن که این اتفاق باور نکردنی رخ میده / هر کی باهاشون کاری داره به من که دایی آوینا هستم بگه / 09354396879 و hossein_2008_free@yahoo.com

نظرات (128)

ارسال گروهي
30 مرداد 93 12:59
با سلام توسط اين نرم افزار مي توانيد پيام خود را بصورت گروهي به وبلاگهاي بلاگفا، پارسي بلاگ ، بلاگ اسكاي ، ميهن بلاگ ، ني ني بلاگ و پرشين بلاگ ارسال نماييد. اين نرم افزار به شما امکان مي دهد تا بدون مراجعه به وبلاگهاي مختلف و در کمترين زمان ممکن با فهرست وسيعي از وبلاگهاي فارسي ارتباط برقرار کنيد. براي اطلاعات بيشتر با ايميل : Wspam2014@gmail.com تماس حاصل فرمائيد. لينك آموزشي : http://s5.picofile.com/file/8134511592/mihanblog.rar.html http://s5.picofile.com/file/8134511668/parsiblog.rar.html http://s5.picofile.com/file/8134511876/persianblog.rar.html لينك دانلود نسخه آزمايشي پارسي بلاگ : ويندوز 32 بيتي : http://s5.picofile.com/file/8135681768/Setup_32Bit.rar.html ويندوز 64 بيتي : http://s5.picofile.com/file/8135682142/Setup_64Bit.rar.html راهنماي نصب : http://s5.picofile.com/file/8135682276/Help.rar.html مشاهده نظرات در مورد پارسي بلاگ : http://forum.shopkeeper.ir/showthread.php?t=52933
الهام
30 مرداد 93 13:06
سلام حسین آقا وقتی اسم وبلاگ آوینا رو تو لیست مطالب به روز شدۀ دوستان دیدم یهو تپش قلب گرفتم یه لحظه فکر کردم همه چی اشتباه شده و مهدیه ست که پست گذاشته ما امروز برای شرکت تو مراسم میریم.
مامان علیرضا
30 مرداد 93 13:07
اگر زحمتی نیست برید به این لینک واسه عکس علیرضا نظر و امتیاز بذارید http://okno.ir/index.php?route=information/pictures7
مامان حورا
30 مرداد 93 13:31
واقعا تاسف خوردم.روحشان شاد و یادشون گرامی
مامان حلما
30 مرداد 93 14:55
تسلیت عرض میکنم وقتی خبری شنیدم خیلی داغون شدم. ازون روز روزی چند بار به وبلاگ آوینا سر میزنم و صدای قشنگشو میشنوم و داغون تر میشم... یاد روزهای همکاریم با مهدیه و خاطراتمون میفتم.... فقط میتونم بگم خدا صبرتون بده...
مامان خمبل و فنقول
30 مرداد 93 16:43
واااااای چقدر غم انگیز و باورنکردنی روحشون شاد خداوند به شما و بازماندگانشون صبر بده
عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
31 مرداد 93 11:45
اخ الهی من بمیرم واسه آوینا کوچولو خدا ب همتون صبر بده
ماماني
31 مرداد 93 16:28
خدا رحمتشون کنه,خیلی دردناکه,خدا بهتون صبر بده
مادر محمد
31 مرداد 93 17:46
سلام تسلیت عرض میکنم لطفا مارو هم در غم خودتون شریک بدانید.
مامان ناهید
31 مرداد 93 18:58
تلخ ترین حادثه ای بود که در تمام عمرم حسش کردم دایی مهربان بهتون تسلیت می گم
باران
1 شهریور 93 0:24
خیلی دردناکه!!! خدا بهتون صبر بده.
فتانه (مامان روژینا)
1 شهریور 93 8:08
خدا رحمتشون کنه آوینا جون، آخرین عکس هایی که گذاشتی مربوط به کاخ سعد اباد بود و تو خیلی خوشحال بودی. این تصاویر ازت بیادمون میمونه و مطمئنم توی باغ زیباتری با مامان و بابات میخندی و خوشحالی.
مریم
1 شهریور 93 8:32
از خداوند فقط و فقط براتون صبر طلب دارم . من که با دیدن این وب و اخباری که از وب علیرضا میگرفتم دیووووونه شدم ویوووونه ...... تا حدی که دچار سردردهای شدید شدم که دارم آرامش بخش استفاده میکنم ..... حتی بر اثر ناراحتی زیاد لبم تبخال زده .......... نمیدونم خانواده شما در چه حالین و چکار میکنن ..... اما خداوند بهتون صبر بده .......
من اسم ندارم
1 شهریور 93 9:53
بهتون تسلیت میگم خدارحمتشون کنه جاشون ایشالا بهترین جای بهشته ولی باورش خیلی خیلی خیلییییییییییییییییییییییییی سخته ٰ تقریبا از روزرفتنشون هر روز به اینجاسرمی‌زنم نمیتونم باورکنم با دیدن عکس آویناجان دلم هزار تیکه می‌شه ولی کاری هم نمیشه کرد افسوس و صد افسوس
زهرا
1 شهریور 93 13:57
تسلیت میگم،خیلی تسلیت میگم خدا بهتون صبر بده خیلی دلم برای آوینا تنگ شده ای کاش این اتفاق نمی افتاد ای کاش ...
♥پرنیان♥مامان متین
1 شهریور 93 17:10
مامان اهورا
1 شهریور 93 20:18
خیلی ناراحت شدم...خدا صبر بده.....خیلی سخته ...فاجعه دردناکی بود ما رو شریک غم خودتون بدونید...خدا رحمتشون کنه
مادر فاطمه
1 شهریور 93 21:14
باورم نمیشه روحشان شاد
مامان صفورا
1 شهریور 93 23:04
سلام من خیلی ناراحت شدم شنیدم آخه مامان آوینا میومد وبلاگم اصن باورم نمیشه که ..... الاهی بمیرم آوینای نازم چن وقت دیگه تولد 3 سالگیت بود نمدونم چی باید بگم ، فقط خدا بهتون صبر بده
یسنا-مامان-بابا
2 شهریور 93 10:16
عزیزم خدا رحمتشون کنه بقای عمر شما
سمانه
2 شهریور 93 10:57
خبر شوکه کنند ای بود.. خدا صبر بهتون بهتون بده و آرامش به از دست رفتگان. روحشون شاد. آوینا عزیزم ما همیشه به یادتیم... همیشه
زندگی از آ...تا...ی
2 شهریور 93 11:33
واقعا از اتفاقی که افتاده متاسفم و براتون از درگاه خداوند صبر آرزومندم. ما را در غم خود شریک بدانید.
بابا و مامان
2 شهریور 93 12:30
خدا رحمتشون کنه
مامان مریم
2 شهریور 93 12:44
تأسف قلبی منو پذیرا باشید هیچی دیگه نمی تونم بگم خدا بهتون صبر بده
مامان مهرزاد
2 شهریور 93 12:59
تسلیت میگم انشاله خداوند خودش بهتون صبر بده، هیچی دیگه نمیتونم بگم باور کنید گریه میکنم و کامنت میگذارم
مامان شازده پاشا
2 شهریور 93 17:32
خدارحمتشون کنه .جایگاهشون بهشت باشه .خداوندصبروسلامتی به شماوخانواده هاعطاکنه آمین
زهرا
2 شهریور 93 18:25
فقط میتونم بگم جاشون توی بهشت باشه
سمیه
3 شهریور 93 8:23
خدارحمتشون کنه مو به تن آدم سیخ میشه و عرق سردو حالا هرچی فکر کنی نیستیه ونیستی خیلی سخته خدا به بازمانده هاشون صبر بده
همشهری
3 شهریور 93 9:44
از دست دادن این عزیزان سخت و درد ناکه خداوند اونا رو غریق رحمتش کنه و به بازمانده هاشون صبر و اجر جزیل عنایت فرماید. یادشون گرامی و روحشون شاد باد
عاطفه
3 شهریور 93 20:34
الهی بگردم خدا بهتون صبر بده ،باور کردنی نیست، مارو تو غم خودتون شریک بدونید
عاطی مامان حسین
4 شهریور 93 0:53
دایی آوینا تاریخ پست ثابت وبلاگ آوینا دقیقا 19 مرداد 92 هستش و اگه 19 مرداد 92 رو نگاه کنین مهدیه نوشته بوده که تو شب ماه رمضون رفته بودن پارک ارم و چقدر بهشون خوش گذشته بوده و نوشته برای تکرار همچین شبی یکسال دیگه باید صبر کرد! عجب... یکسال بعدش سه تایی تو راه بهشت بودن حتما بهشون خوش میگذره
خاله مریم
4 شهریور 93 14:04
خدا رحمتشون کنه
مینا
4 شهریور 93 14:05
باور کنید انقدر ناراحت شدم که حد و حساب نداره از اون روز هی میام به وبلاگ آوینا سر می زنمو اشک می ریزم که شاید همه اینا دروغ بوده و مهدیه خانم امده و یه پست جدید گذاشته واقعا حیف حیف حیف انسانهای با شخصیت و باسواد وباید چه فرزندی تحویل جامعه می دادن و چه شد دوتا متخصص و یک تخصص آینده رو از دست دادیم برای خودمون متاسفم برای خودم وبرای آنهایی که از این اتفاق باخبرن اما افسوس که هیچ کاریش نمی شه کرد باشد که خداوند قرین رحمت بی کرانشان کند انشااله
عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
4 شهریور 93 15:04
تسلیت عرض میکنم
فاطمه - مامان محمدسجاد
4 شهریور 93 17:36
خیلی تسلیت میگم. خدامیدونه که روزهای زیادی اینجا میام و غصه آوینا و مامان و باباش سراسر وجودم رو می گیره. خدا به شما و خانواده صبر بده.
مامان ناهید
4 شهریور 93 21:14
خیلی دلم تنگ شده وقتی اومدم دیدم کامنتها تایید شدند یه حس غریبی پیدا کردم که انگار مهدیه جون این کامنتها را تایید کرده
رابط یکی از نهاد های نانو
4 شهریور 93 23:45
به خدا نمی دونم چی بگم خیییییییییییییییییلی ناراحتم همش به خودم میگم این وبلاگ رو نیام و نبینم بس که گریه می کنم من اصلا این عزیزان رو نمیشناختم ولی نمیدونم چرا عجیب دلم گرفته هعیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خدا بیارمزدشون.روحشون شاد
مامان בرسا
5 شهریور 93 2:03
روحشون شاد و یادشون گرامی .... تسلیت دایی گرامی انشاالله خدا بهتون صبر عنایت کنه
دنیا
5 شهریور 93 10:42
سلام به همه ی داغ دیدگان این حادثه ی وحشتناک به خصوص این خانواده ی محترم...وقتی فهمیدم که آوینا و مامان و باباش هم از اون جان باختگان هستن ناخودآگاه گریم گرفت،هیچوقت یه همچین حسی نداشتم نمیدونم چجوری باید باهاتون ابراز همدردی کنم ولی از صمیم قلب ناراحتم و هیچوقت این حادثه رو فراموش نمیکنم...امیدوارم خدا بهتون صبر بده،عمر نکرده ی اون سه عزیز بقای عمر بازماندگان باشه انشاالله...منو تو غم خودتون شریک بدونین...یه خواهش ازتون داشتم:لطفا سن شمار آوینا جونو از بالای صفحه ی وبلاگش بردارین آخه این بیشتر از همه آدمو ناراحت میکنه...آویناجون هیچوقت فراموشت نمیکنم همچنین مامان و بابای گلتو،انشاءالله این جایگاه این سه عزیز درون بهشت باشه...هیچوقت فراموشتون نمیکنم...از ته دل بهتون تسلیت میگم...برای شادی روحشون صلوات بفرستین: الــهمــــ صلــــــی علـــی مــحــمـــد وآلـــــــه مـــحــمـــد و عجــل فـــرجــــهــــم .................................روحتون شاد....................................
مامی دلسا
5 شهریور 93 10:52
واااااااااااااااااای خدای من... واقعا از ته دل تسلیت میگم... روحشون شاد...
میم مثل مادر
5 شهریور 93 11:04
سلام بهتون خیلی تسلیت میگم.واقعا سخت و دردناک هستش.خدا بهتون صبر بده
بابا و مامان
5 شهریور 93 13:43
روحشون شاد و قرین رحمت الاهی باشند
دنیا
5 شهریور 93 15:20
لطفا سن شمارشو بردارین آدمو به گریه میندازه
مینا حسینی
5 شهریور 93 16:15
خدا بهتون صبر بده واقعا آدم میمونه جی بگه خدا رحمتشون کنه
علیرضا - یه طبسی.
5 شهریور 93 18:18
با اینکه چند روزی میگذره اما الان که رفتم به سایت ستاد نانو بابت کارای تزم، تازه فهمیدم که اون خانواده سه نفری از اعضای این ستاد بودند. همیشه غصه اونا رو میخوردم اشکام الان سرازیرن. من بارها به خانوادم گفته بودم که از این هواپیمای لعنتی استفاده نکنند. میدونستم اصلا مطمئن نیست. یه ذره باهاش آشنا بودم. به شما تسلیت میگم به همه طبسیها به همه اونایی که دوستان و خانوادشون رو تو این حادثه تلخ تلخ تلخ از دست دادند. دیگه کاشها و ای کاشها نمیتونه مرحمی باشه. فقط براشون ارزوی مغفرت می کنم. خیلی سخته میدونم.
راضیه کهنسال
6 شهریور 93 8:28
باز هم به وبلاگ آوینا سر زدم. شاید تغییری اتفاق افتاده باشه.شاید آوینا شعر جدیدی خوانده باشه و مهدیه با وجود اون همه کاری که داشت تونسته باشه وبلاگ دخترشو به روز کنه. هیچوقت باورم نمیشه که مهدیه صبور و دوست داشتنی را دیگر نمیبینم. مجید عزیز در حالی که همیشه لبخند میزد و آوینای عزیزم دلم براشون تنگ شده دلم گرفته و این واقعه اینقدر دور از ذهن منه که تا سالها دردشو حس خواهم کرد. روزها گذشته و زندگی روال خودشو پیش گرفته... اما در پس خنده های زورکی همه دردی نهفته است که درمانی ندارد. مجید و مهدیه خیلی خوب بودند و در تمام این سالها که من میشناختمشان به کسی بدی نکردند و هیچکس حتی پشت سرشان از آنها به بدی یاد نکرد.. اعتقاد دارم که این دنیا زودگذر و فانی است... و باور دارم که یه روزی، دوباره همدیگر را میبینیم... برای آنها بهشت برین و برای شما برادر عزیز مهدیه و خانواده محترمش صبر جمیل و عمر طولانی را از خداوند آرزمندم..
فایضه مامانِ عسل
7 شهریور 93 0:12
از صمیم قلب تسلیت میگم خدا رحمتشون کنه ... ما رو هم تو غمتون شریک بدونید
مادری از دیار مهدیه جان
7 شهریور 93 8:58
تسلیت میگم و امیدوارم که خداوند بزرگ به شما و خانواده صبر عنایت نماید.روحشان شاد و قرین رحمت الهی
آقايون و خانوماي شيك پوش
7 شهریور 93 11:52
فروشگاه اينترنتي مارال ، عرضه كننده انواع شال و كلاه و عروسك و ست آتليه و ..... بافتني ارزان و شيك و مدرن . از فروشگاه اينترنتي مارال ديدن نماييد و به دوستانتان اطلاع دهيد : http://redheart.hamvar.ir
مامان هدیه
7 شهریور 93 15:10
تنها چیزی که می تونم بگم خدارحمتشون کنه و به خانوادشون صبر بده
مامان مانی
7 شهریور 93 16:59
فقط می تونم بگم روحشون شاد
فائزه مامانه سوگند
7 شهریور 93 18:04
خدا رحمتشون کنه دلم اتیش میگیره وقتی این سه نفر و میبینم خدایا کمک کن دیگه از این اتفاقات نگوار نیافته دیگه اوینها بخاطر سهل انگاری ما پر پر نشن دیگه شوق پدر و مادری خاموش نشه دیگه خانواده ای نابود نشن دیگه پدر و مادری شاهد مرگ خود و فرزندشون نباشن و دیگه دیگه های دیگری که تاب گفتنش و با بوقض ندارم فقط متاسفم ببخشید که گذشتند به راحتی از این مسئله من به عنوان یک مادر یک ایرانی یک شیعه عذر می خوام ازتون که داغ سنگینی روی قلبتون نشسته ......................................................و خیلی چیزهای دیگه
ساناز
8 شهریور 93 0:21
خدا بهتون صبر بده واقعا سخته از شنیدنش بسیار ناراحت شدم
مامان هادی
8 شهریور 93 6:53
تسلیت میگم.روحشون شاد باشه
مامان مرضیه
8 شهریور 93 11:04
دایی مهربون خیلی خیلی به شما و خونوادتون تسلیت میگم. خدا بهتون صبر بده و این خونواده ی عزیز و دوست داشتنی رو با اقا امام علی و حضرت زهرا محشور کنه.
مامانی فاطمه
8 شهریور 93 12:05
ای کاش ......... هروقت میام این وب حالم خراب میشه خدایااااااااااا
مامان دانیال&ویانا
8 شهریور 93 13:37
الهی بمیرم برات آوینای نازم هر چند میدونم الان جاتون توی بهشته خدا بهتون صبر بده
الهه و فرهاد
8 شهریور 93 18:44
سلام من خبر فوت شنو تو وبلاگ یسنا کوچلو دیدم . خیلی ناراحت شدم. خدا به شما صبر بده. و روحشنو شاد کنه.
مامان لیلا
8 شهریور 93 20:26
روحشون شاد
مامان شراره(راحله عباسی)
9 شهریور 93 18:48
اشک در چشمانم حلقه زده ، چه کوتاه است فرصت زندگی شاید ثانیه ای دیگر زندگیشان در آن دیار باهم سبز و شاد برایتان آرامش و تحمل دوریشان را از اعماق قلبم می طلبم یا رب مددی
نونو
10 شهریور 93 11:00
وحشتناکه...تسیلیت...
آوا....کافه ی خیابان هفتم
10 شهریور 93 11:25
چه حادثه ی ناگواری ..... چرا فراق سخت و جانسوزی . پر کشیدن سه عزیز که یکی از انها هنوز بوی فرشته های بهشتی را میدهد ... خدا رحمتشان کند . از خداوند برای شما نیز طلب صبر میکنم . روحشان شاد ....
مامان ارمیا و ایلمان
10 شهریور 93 14:23
بغض گلوم رو گرفته. واقعا متاسفم. خدا صبر بده. خیلی وحشتناکه. خدا رو شکر که هر سه با هم بودن. همه مامانها اینطور فکر می کنن. اینکه هر سه با هم رفتن پیش خدا خیلی بهتره. خدا رحمتشون کنه.
اسما
11 شهریور 93 13:21
تسلیت میگم غم اخرتون باشه خیلی ناراحت شدم
مامان و بابا
11 شهریور 93 18:32
خدا رحمتشون کنه عکس اوینا جون تو یکی از وبلاگها دیده بودم خیلی دوست داشت وبلاگ خودش ببینم که به طور اتفاقی وبش دیدم انشا اله خدا بهتون صبر بده
سميرا مامان اميررضا كوچولو
12 شهریور 93 12:58
نمیدونم چی بگم ... فقط میگم خوش به حالشون که سه تایی با هم رفتن ... مثل من و بچم تو داغ عزیزترین آدم زندگی نموندن ... آوینای عزیزم سلام منو به محمدم برسون
مینا
12 شهریور 93 16:33
سلام.وقتی فهمیدم ناراحت شدم..هیچکس از لحظه بعد خودش خبر نداره الان تو وبلاگ بچمون عکسشو با چه هیجانی میذاریم بعدش.....خدا رحمتشون کنه وچنین مصیبتی رو نشون هیچ خانواده ای نده...غم آخرتون باشه
حدیث
14 شهریور 93 18:27
من واقعا ناراحت شدم تسلیت میگم بهتون
مامان علی
15 شهریور 93 11:07
با سلام بهتون تسلیت میگم. به شدت متاثر شدم بغض کردم اشک ریختم وسردرد گرفتم. خدا رحمتشون کنه. وواقعا نمیدونم چی بگم.خیلی سخته. خدا بهتون صبر بده
mamane radin
15 شهریور 93 12:12
الهی بمیرم،غم آخرتون باشه،روحشون شاد.فرشته کوچولو رفته پیش فرشته ها!
مامان پرهام
15 شهریور 93 18:38
سلام نمی دونم چرا باورم نمی شه. سخته تلخه....یه جوری خفه کننده است....انشاالله که غریق رحمتن. آوینای عزیز که بی برو برگرد توی بهشته
مهربوون
15 شهریور 93 22:43
روحشون شاد باشه ... بهتون تسلیت میگم
·٠•● ღ♥ღ مامانیღ♥ღ●•٠·˙
18 شهریور 93 13:58
عزیزم باورم نمیشه دلم آتیش گرفته جگرم سوخت الهی خدا خدا خدا خدا بهتون صبر بده
زهرا
18 شهریور 93 17:27
خیلی خیلی ناراحت شدم و قلبم شکست، واقعا غم سنگینیه از ته دل بهتون تسلیت می گم خوش به حالشون که سه تایی با هم رفتن تو یه دنیای جدید و یه زندگی جدید
خاله مرضیه
19 شهریور 93 12:57
آوینا جون دلم برات به ذره شده داری سه ساله میشی وبرای خودت به پا خانم.دست مامانی رو بگیر و بیا خواب خاله.به دایی حسین هم سر بزن که از همه بیشتر دوست داره.
غمگین
19 شهریور 93 23:15
هر سری که به وبلاگ سر میزنم و خنده های آوینا رو می بینم کلی گریه می کنم خدا مصببین رو به درک واصل کنه که باعث پرپر شدن بجه های مردم شدن بهر حال متاسفم و برای شما و حانواده محترم از خداوند صبر خواهانم
زهرا فتحی( دختر خاله)
22 شهریور 93 1:57
وقتی عکساتو دیدم بغضم ترکید.تو بهشتی دستم ما رو بگیر.فدای مامنت با اون کلمه ها وعکس های قشنگش.
mahtab
22 شهریور 93 10:44
سلام اصلا باور کردنی نیست واقعا خدا بهتون صبر بده خدا رحمتشون کنه
مامان گل پسر
23 شهریور 93 15:17
یادشون گرامی و روحشون شاد.. منم در سالروز تولد آویناجون از درگاه خداوند برای شما صبر طلب میکنم..
زهرا مامان ایلیا جون
23 شهریور 93 17:19
وای خدا من چقدر تلخ روزی صاحب وبلاگی نباشه و ..عزیزی براش پست اخر بزاره وای دنیا چیه چقدر این دنیا پوچ و بی ارزشه اما با این حال ادمها قدر همدیگه رو نمیدونن بهتون از صمیم قلب تسلیت میگم امیدوام خداوند بهتون ارامش عطا کنه
خاله فاطی
23 شهریور 93 19:52
آوینا جان سه سالگیت مبارک خدا رحمتشون کنه
الهام مامان علیرضا
24 شهریور 93 7:15
عزیز خاله سه سالگیت سلامت افسوس که نیستی که اگر بودی مثل سال های قبل در زادروز آمدنت دور هم جمع می شدیم و برات نوای "تولد مبارک" می خوندیم... افسوس که مادر با سلیقه ات نیست که سه ساله شدنت رو جشن بگیره و با رویی خوش که همیشه نشان از میهمان نوازیش داشت ما رو برای تولد سه سالگی ت دعوت کنه... افسوس که این روزها جای تو و پدر و مادرت در کنارمون خیلی خالیه هیچ می دونستی بعد از سفرتون خاله به ندرت به وبت سر می زنه؟! هیچ می دونستی نه یارای اومدن به وبت رو دارم و نه یارای خوندن پست های قبلی وب علیرضا رو که هر پستش یادآور خاطرات شیرین با تو بودن هست و خوندنش من و دلتنگ نبودنت می کنه... می دونم تا ابد زنده اید... می دونم و می بینم که سه نفرتون خیلی به علیرضا سر می زنید و به وقت دیدنتون قهقهمه هاش تو فضای خونه می پیچه! و ممنونم که می آیید! روحتون شاد و قرین رحمت الهی عزیزم سه سالگیت سلامت دخترم بسم الله الرحمٰن الرحيم الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ مَـلِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ
مامان حلما
24 شهریور 93 7:57
آوینای نازنینم سه سالگیت مبارک...
مامانی فاطمه
24 شهریور 93 9:00
آوینا جونم سه ساله شدنت مبارک
مامان الهام
24 شهریور 93 9:57
آوینا جونم تولده 3سالگی ات مبارک. اونجا تو بهشت با مامان و بابا با فرشته ها جشن بگیرید. وقتی میام اینجا دلم میخاد از بغض از جا کنده بشه
زهرا
24 شهریور 93 10:56
مطمئنا امروز توی بهشت جشن تولدی برپاست و همه با هم نوای تولدت مبارک سر میدهند آوینا جان تا میتونی لذت ببر که جایگاه تو و پدر و مادرت آرزوی همه ی ماست تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک
مامان اهورا
24 شهریور 93 14:00
من از طریق وبلاگ یکی از دوستام متوجه شدم اصلا آوینا و مادرش رو نمیشناختم اما الان هر روز میام به این وبلاگ سر میزنم و کلی غصه میخورم خییییییییییییییییییییلی براشون ناراحتم خدا رحمتشون کنه و به شما صبر بده واقعا دردناکه 3 عزیزت رو باهم از دست بدی روحشون شاد
راضیه
24 شهریور 93 14:46
سلام عزیز خاله هنوز در باور کند من نبودنت نمیگنجد. چقدر سخته که نگاهم به این وبلاگ سوت و کور باشد و دنبال ردپایی بگردم که نیست.. امروز تولد توست و آخر هفته مراسم چهلم چطور قبول کنم که امسال تولد تو دعوت نیستم.و مادر مهربانت ... تولدت مبارک آوینای ابدی... دلم برات تنگ شده
مامان ناهید
24 شهریور 93 17:48
آوینای عزیزم سه سالگیت مبارک می دونم که امسال بهترین تولدهارا در بهشت می گیرید چقدر دلم گرفته آوینا جونم
مهسا خانوم
24 شهریور 93 23:31
سلام.من رابطه ای باهاشون نداشتم. ولی باور کنید که مرتب الان دارم اشک میریزم.خدا رحمتشون کنه. خیلی سخته ببخشید من دیگه حالم بد شد باید برم.خدانگه دار
عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
24 شهریور 93 23:53
آوینای گلم روحت شاد....برا ما هم خیلی دعاکن نفسم دوست دارم اندازه ی دنیا
صدیقه
25 شهریور 93 19:02
سلام. خیلی ناراحت شدم. روحشون در آرامش. من اولین بار هست که به این وبلاگ سر می زنم. ولی همه ی تنم لرزید.
عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
25 شهریور 93 21:34
هر روز دارم میام وبت از ذهنم نمیری گلم....امید وارم منم تو ذهن تو باشم
عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
26 شهریور 93 13:10
آوینا سه سالگیت سلامت
مامان گلشن
26 شهریور 93 13:17
فقط گریه کردیم.خدا به بازمانده هاشون صبر بده
مريم مامان نيكان
26 شهریور 93 16:47
از شنيدن اين خبر متاثر شدم ولي با ديدن وبلگ آوينا كريه امانم نميده.آخه آويناي عزيز همسن پسرم بود....خداياااااااااا با ديدن هر عكسش اشك از چشمام جاري شد ولي تنها كاري كه از دستم برمياد اينه كه براشون دعا كنم روحشان شاد و قرين رحمت الهي باشه
آتنا
29 شهریور 93 13:12
مهدیه جان . ارزش بودنت را همیشه از اندیشه یک لحظه نبودنت میشه فهمید! اما ...
احد
31 شهریور 93 21:39
هنوز نپذیرفته ام رفتنتان را با خودم با خدایم درگیرم و نمپذیرم رفتنتان را کاش بودید کاش بودید زود بود رفتنتان دلتنگ میشوم دلتنگ آوینای عزیز که پروز کرده
عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
1 مهر 93 19:07
آوینا کوچولو من امروز رفتم مدرسه ازت میخوام حسابی برام دعاکنی تا حسابی تو درسام موفق باشم
مامان علی جونی
2 مهر 93 3:41
انالله وانا الیه راجعون
مامان فاطمه
6 مهر 93 22:48
ای جانم خدا رحمتشون کنه خیلی خیلی ناراحت شدم یادشان گرامی روحشان شاد
مامی آتریسا جون
8 مهر 93 17:19
الهــــــــــــــــــی عزیزای دلم؛ چه خبر غم انگیزی خوندم؛ اصلانمی دونین چه حالی شدم، الان که دارم می نویسم اشکم همین جور میاد اصلا دست خودم نیست خدا به شما صبر بده
احد
8 مهر 93 21:34
آوینا رو اصلا نمیشناختم ولی یه ماهه تو ذهنمه .نمیدونم این بچه کی هست چی داشت که اصلا از ذهن من بیرون نمیره.هر روز میام به وبلاگش سر میزنم خدا رحمتشون کنه دلگیرم بدجور... دلگیرم
مامان امیرعلی
9 مهر 93 13:43
سلام به خانواده های محترم داغدار کاظمی و هوایی داغ عزیز بسیار سخت و غیرقابل تحمل است و تسلیت واژه ی کوچکی است در مقابل این غم بزرگ.آقا مجید همکار همسرم بود من در چند تا از مراسم هایی که اداره برگزار می کرد با آنها آشنا شدم.آخرین برنامه ای که با هم بودیم اردوی کاشان بود که در اوایل خرداد ماه رفتیم.برای صرف نهار ما با هم سر یک میز بودیم و آوینا ماشالله شیطونی میکرد و غذا نمیخورد فقط یه نوشابه برداشته بود سه تا نی توش گذاشت و به مامان و باباش میگه از این نوشابه بخورید.هیچ وقت چهره ی معصوم آوینا و پدر و مادر عزیزش را از یاد نمی برم.خداوند به تمام بازماندگان مخصوصا پدر و مادر بزرگوارشان صبر دهد.که البته صبرش سوختن است.... من زمانی که این خبر را شنیدم به سایت آوینا سر زدم و با مرور عکسهاشون گریه کردم
همکار
14 مهر 93 16:14
من از همکارای مامان و بابای آوینا بودم. آوینا رو هم فقط یک بار دیدم ولی از 19 تیر تا الان آوینا از ذهن من بیرون نرفته. امروز روز اول نمایشگاهیه که بابا و مامان آوینا کلی براش زحمت کشیدن. جاشون واقعا خالیه. پیشنهاد می کنم عکس یادبود آوینا و مامان بابای گلش در نمایشگاه رو هم بذارین تو وبلاگ. آوینا جونم تو که جات اون دنیا خوبه، بدون ما هیچ وقت تو و مامان بابای عزیزت رو فراموش نمیکنیم.
زهرا
15 مهر 93 12:23
تسلیت میگم................................
سحر
16 مهر 93 11:45
واقعاً از صمیم قلب بهتون تسلیت میگم. می دونم که جای خالی این عزیزان رو هیچ کس نمی تونه براتون پر کنه. ما که غریبه بودیم اینقدر تحت تأثیر قرار گرفتیم و اندوهگین شدیم، پس الان شما که فامیل درجه یک بودید دارید چه می کشید. خدا بهتون صبر تحمل این داغ عظیم رو عنایت کنه و جایگاه این عزیزان رو در بهشت برین خودش قرار بده.
الهام
19 مهر 93 14:22
آوینای عزیزم امروز درست دو ماه ست که ما را ترک کرده و به آسمان پر کشیده ای. این روزها جشنوارۀ نانو در حال برگزاری ست. همان جشنواره ای که قسمت اعظم هماهنگی هایش حاصل تلاش پدر پرتلاش و مادر دلسوزت بود. این روزها خیلی دلتنگتون هستیم علیرضا همه اش اصرار داره که "بریم خونۀ آینا" و همیشه تکرار می کنه که "من آینا دوست دارم" روحتون شاد
غزاله
19 مهر 93 21:21
سلام.خوبین؟؟ من داشتم وبگردی میکردم که به وبلاگای کودکان رسیدم.داشتم میگشتم که به این وب و پست برخورد کردم.یه لحظه مو به تنم راست شد.با اینکه نمیشناختمشون اما واقعا متاسفم.تسلیت میگم بهتون.ایشالا خدا روحشونو قرین رحمت کنه
کافه عروس (بانک اطلاعات عروسی)
20 مهر 93 15:05
خدا رحمتشون کنه، ای کاش همه چیمون خوب بود
سمانه
26 مهر 93 13:21
خدای من خیلی متاسف شدم. برای شما و باقی بازماندگان آرزوی صبر و آرامش دارم. خدا به روح خواهرتون و همسر و دختر گلش آرامش بده و بهترین جایگاه رو نصیبشون کنه که قطعا همینطور هست. مواظب پدر و مادرتون باشید. مسلما بیشتر از همه دل شکسته هستند.
فاطمـــﮧ
3 آبان 93 23:31
من هر روز به وبلاگ اوینا جون سر میزنم ولی بغض خفم میکنه باورم نمیشه ................ روحتوووون شاد
خدیجه
4 آبان 93 15:01
امروز این وبلاگ دیدم خدا بهت صبر بده بخصوص به مادر وپدرتان حیف شدنحیففففففففففففففففففففففف
عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
5 آبان 93 18:18
سلام آوینای مظلوم من.... امام حسین نگهدارت باشه عزیزم واسه من خیلی دعا کن... صدامو میشنوییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟ دلم گرفته برام دعا کن
مامانیش
6 آبان 93 19:45
تسلیت میگم خدا صبر بده بهتون
مامان پریا
14 آبان 93 17:58
سلام به آوینای عزیز و پدر ومادر مهربونش.انشالله که خداوند شما رو قرین رحمت قرار بده.روحتون شاد ویادتون گرامی
مامان ماتیسا
17 آبان 93 14:28
خیلی ناراحت شدم روحشون شاد
آزاده
27 آبان 93 0:48
الهی ....خوشا به احوالتون که هر 3 با هم پر کشیدید...روحتون شاد...
عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
27 آبان 93 18:51
روحتون شاد واسه من دعا کن اوینا
♫الهام مامان آوینا♫
7 آذر 93 15:02
سلام تسلیت میگم.. فکر نمیکنم دیگه بروز بشه..ممنونم ازتون که حداقل خاطره اشون را برامون زنده کردید..خدا رحمتشون کنه
مامان ریحانه
30 آذر 93 12:23
وقتی این خبر رو دیدم دیگه اشک هام دست خودم نبودن. واقعا تسلیت می گم. بهشت خدا جاشون باشه
مامان سعید
6 دی 93 18:38
خدا بىامرزدشون و به شما و بقىه بازماندگان صبر بده.خوش بسعادت مادرى که نموند داغ فرزندشو ببىنه
سمانه
12 اسفند 93 12:17
سلام دایی آویناجون من هنوزم به وبلاگ آوینا سر می زنم. مهدیه و مجید و آوینا هیچ موقع از حافظه پاک نمیشه. ازتون خواهش می کنم که عکسهای قدیمی آویناجون رو بذارید. تا یادشون همیشه باقی باشه.
هانیه مامان پارسا کوچولو
20 اردیبهشت 94 17:58
روحشان شاد و یادشان گرامی
زهرا(مامان امیرحسین )
10 خرداد 94 15:18
تسلیت میگم به خانوادتون حادثه خیلی تلخی رو پشت سر گذاشتید امیدوارم بهشت جایگاه این عزیزان باشه خیلی متاسفم واشک ریختم مارو هم توغمتون شریک بدونید
الناز دهقان
17 خرداد 94 18:22
خدا رحمت كنه و به شما هم صبر عنايت كنه...
✿آجـــــــی هدیه✿
22 تیر 94 10:31
سلام من هدیه هستم یکی از خواهر های نی نی وبلاگی من هم برادر اولم شش ماهه فوت شده می دونمخیلی سخته خدایی سخته تازه شما هم سه عزیز ان هم با یک کوله بار خاطره نمی دونم چی بگم واقعا تسلیت می گم فقط بگید کجا خاک شدن تامن هم یک فاتحه بگم
مریم
22 مرداد 95 2:58
سلام من خیلی اتفاقی اشنا شدم با این وبلاگ و وقتی بازش کردم شوکه شدم واقعا هیچ حرفی نمیتونه تسلی خاطر باشه برای باز ماندگان غم بسیار سنگینی انشاله با این غم کنار بیاین و خدا خودش ب شما صبر عنایت کنه روحشون قرین رحمت الهیییییی هرچند زود بود برلی پر کشیدن