آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

❀ღآویناღ❀

عکسهایی به درخواست دوستان

1393/8/29 10:35
نویسنده : ✿مهدیه✿
1,651 بازدید
اشتراک گذاری

                               دیده به سویت نگران است هنوز  

                           غم نادیدن تو بار گران است هنوز

                           آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو

                        نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز

 

اطلاعیه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مراسم عزاداری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

     

          رسم گلچین فلک گرچه همه یغما بود              لیک این بار گلی چید که بی همتااااا بود

 

            ***  تقدیر از بهترینهای نهمین جشنواره فناوری نانو ***

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از تمام دوستان و عزیزانی که در این مدت با پیام ها و حضورشان موجب تسلی دلهایمان شده اند سپاسگذاریم

 

  زباغ خاطرم هرگز نخواهی رفت             و من هرگز نخواهم برد از خاطر

                                            نگاه مهربانت را ...

پسندها (16)

نظرات (43)

الهام
29 آبان 93 10:43
چقدر جالب که من دیشب خوابشون و میدیدم اونم درست قبل از اذان صبح و امروز دیدم وب آوینا به روز شده خداوند روحشون و قرین لطف و رحمت کنه
دایی حسین
29 آبان 93 10:43
الهام
29 آبان 93 10:44
چقدر تو تعطیلات عاشورا- تاسوعا سعی کردم بتونم بیام سرِ خاک و هوا بارونی بود و نتونستم بیام خدا رحمتشون کنه سلام من و به خانواده برسونید.
الهام
29 آبان 93 10:46
چه عکس قشنگی برای روی سنگ انتخاب کردید مهدیه مثل همیشه می خنده و خنده اش به آدم حس زندگی و زنده بودنش رو میده خدا رحمتش کنه
مامان زهرا
29 آبان 93 11:41
خیلی سخته! خدا بیامرزه
مامی حنان(وبلاگ روچک)
29 آبان 93 11:59
سلام.زبونم بنداومده واقعانمیدونم چی بگم.فقط تاسف،تاسفخدارحمتشون کنه.روحشون شاد
مرضيه مامان محيا
29 آبان 93 12:20
سلام ممنون از زنده کردن وبلاگ آوينا جون انگار که اين خانواده اونجا هم دور همند اميدوارم به خانواده شون خدا صبر بده
مامان گل پسر
29 آبان 93 13:56
روحشون شاد.. یادشون گرامی.. هیچوقت فراموش نمیشن.. خدا به بازماندگان صبر و اجر بده.. آمین..
احد
30 آبان 93 1:10
دلم برای اوینا خیلی تنگ میشه با اینکه ندیدمش...
مامان عسل
30 آبان 93 2:06
خداوندقرین رحمت کنه روحشان شادیادشان گرامی دلم براشون تنگ شده حسین اقااگربراتون ناراحت کننده نباشه وبلاک اویناجون روهمیشه به روزکن ممنون دایی مهربان خداصبرتون بده
کتایون
30 آبان 93 10:41
مامان من دوست خاله مریم آویناست به مامانم گفتن وادرس دادن منم اومدم وسرزدم من مهدیه خانم و میشناختمو خیلیم دوستشون داشتم خداوند ان شاءالله رحمتشون کنه آویناکه جاش توی بهشته...
کتایون
30 آبان 93 15:52
فدای این صدای خوشگل آوینا بشم که میگه میخورم زمین هوا میره
الی
1 آذر 93 13:22
سلام من اتفاقی این وبلاگو باز کردم خدا بیامرزتشون .راستش خیلی جا خوردم خدا رحمتشون کنه
سمانه
2 آذر 93 10:08
روحشون شاد و قرین آرمش... با بروز شدن وب یه حسی به آدم دست میده...
مامان رادین
4 آذر 93 11:13
تسلیت به باز مانده ها... تنها می تونم بگم خدا صبرتون بده ... خداوند رحمتشون کنه
عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
11 آذر 93 18:07
خدا ب همگی شما صبر بده واقعا دردناک بود
پریسا
12 آذر 93 14:14
سلام خدا صبرتون بده من اتفاقی ادرس باز کردم وخیلی ناراحت شدم خدا به مادر مهدیه خانم صبر بده خداییش واسه ما قبولش خیلی سخته حالا چه برسه به شما اسم اوینا جون تو قسمت دوستان وبلاق خودمون گذاشتیم باز هم از عکسهای اوینا جون برامون بذارید لطفا
دختر بامزه
17 آذر 93 12:59
ای خدا خیلی سخته خودت بهشون صبر بده دلم آتیش گرفت
مامان دیانا
18 آذر 93 11:43
چه دایی مهربونی.با اینکه شاید اومدن تو وبلاگ عزیزهای از دست رفتشون و دیدن عکسها و خاطرات خواهرزاده شیرین زبونشون تحمل بالایی میخواد ولی باز هم به عشق خواهر و خواهرزاده ادای دین میکنه .خوش به حالشون که خانوادگی در کنار هم هستن و هیچکدوم از اعضای این خانواده سه نفره از هم جدا نشدن.اونها که جاشون خوبه انشالله خدا به بازمانده ها هم صبر عظیم بده
خاله مريم
19 آذر 93 12:41
آوينا جون الان چهار ماهه كه صداي قشنگتو نشنيدم وصورت مثل ماهتو نديدم .دلم براتون خيلي تنگ شده. مامانت چه خوب مي دونست كه تو يه فرشته آسموني هستي برا همون روي زمين طاقت نياوردين وخيلي زود همهتون باهم مارو ترك كردين .مهديه جان خواهر نازنينم اين مدت به ما خيلي سخت گذشت مخصوصا مامان وبابا آخه اونا عاشقتون بودن .به خوابشون بيا دلتنگتن. مي دونم به وبلاگت سر ميزني برا همون حرفامو ميزنم هر وقت عكساتونو ميبينم بي اختيار گريه ميكنم خدايا اين سه فرشته رو در پناه خودت حفظ كن و به ما هم صبر بده
مامان سودابه
19 آذر 93 15:42
سلام مدتی به خاطر بیماری نت نیومده بودم .با دیدن و فهمیدن این فاجعه چنان قلبم به درد اومد که... چه می شود گفت از این بازی روزگار دردناکه و غمگین اما حسین عزیز پسرم شما می تونی وبی رو که خواهرتون با عشق و علاقه برای آوینا درست کرده با یاد و خاطرشون آپ کنی.بزار یادشون در دنیای مجازی و خانواده نی نی وبلاگ باقی بمونه و با دیدن وبشون فاتحه ای نثار روح این عزیزان بشه.از صمیم دل آرزو میکنم تا خداوند به شما و خانواده صبر عظیم و جلیل عنایت بفرماید. شادی روحشون صلوات بقای عمر بازماندگان
احد
25 آذر 93 21:24
آوینا عزیزم دلم برات تنگ شده...........
مامان مرمر
26 آذر 93 13:05
روحشان شاد
یگانه جون
27 آذر 93 19:54
روحشون شاد... ترمه خواهر منم امروز به دنیا اومد... اون لحظه وااااقعا این عشقو فهمیدم
دخترای شیطون (◕‿◕✿)
7 دی 93 17:11
خدا رحمت کنه
مامانی
8 دی 93 9:56
داشتم وبلاگای نینی وبلاگو اتفاقی باز میکردم که شیرین کاریهای بچه ها رو بخونمو یکم دلم وا شه اما سر از اینجا در آوردم و دنیا رو سرم آوار شد باورش خیییییییییییلیییییییییییی سخته خیلییییییییییییی خدا سر هیچکس نیاره خدا بیامرزدشون و به خانوادشون صبر بده صبر عظیم تحملش واقعا سخته و شاید غیرممکن
راضیه
8 دی 93 13:44
سلام مجید پدر آوینا مدیر قسمت بود و همیشه وقتی مطالب روی سایت مجموعه دیر به روز رسانی میشد میگفت"وبلاگ دختر من از سایت شما به روزتره، امکاناتش هم بیشتره" خیلی به وبلاگ آوینا افتخار میکرد. خیلی ممنون که این مایه افتخار را زنده نگه میدارید.
بابا و مامان
11 دی 93 13:36
خدا بیامرزدشون و قرین رحمت الاهی باشند
مامانی فاطمه
17 دی 93 12:18
فقط میتونم بگم خدابهتون صبر بده بعداز پنج ماه ما که فقط از طریق وبلاگ باهاش بودیم دلمون میگیره واشکمون جاری میشه خدا بهتون صبر بده
دنیا
21 دی 93 13:51
واقعا تاسف باره
من از دیار مهدیه جان
25 دی 93 16:01
نمیشناختمتان و بعد از آن حادثه آشنایتان شدم.روحتان شاد و همواره قرین رحمت الهی
❤ مـآمـآטּ פ بـآبـآ ❤
28 دی 93 12:19
خدا رحمتشون کنه
ahad
27 بهمن 93 1:37
دیده به سویت نگران است هنوز خدا رحمتتان کند...سر بی کفایتی مسئولین جونتون رو از دست دادین...
دختر خاله
13 اسفند 93 19:49
سلام روحشون شاد خیلی متاسف شدم خیلی
خاله مرضیه
14 اسفند 93 14:01
آخر هفته است ودلمان هوای دیدنتان را کرده.در آرامش باشید ودر جوار رحمت خدا.
مهربوون(محیا)
17 اسفند 93 16:16
روحشون شاد و قرین رحمت الهی...
عاطی مامان elaaaaa
18 اسفند 93 3:52
سمانه
24 اسفند 93 12:48
سلام آبجی مهدیه جون من دیشب خوابشونو دیدم. با هم تو نمایشگاه بودیم. مهدیه هم خیلی خوشحال بود و داشت به حرفایی که آقای کاظمی می زد میخندید. آوینا هم خیلی خوشکل پهلوی مامانش نشسته بود. امروز خیلی واسشون گریه کردم. واقعا درکتون می کنم. غم بزرگیه! امیدوارم خدا به شما و خانوادتون صبر بده.
سميه
13 اردیبهشت 94 22:35
سلام خیلی دردناکه...من تازه متوجه شدم...خدااااا ...چه سخته...خدا بهتون صبر بده و خدا این خونواده رو رحمت کنه...
شکوفه سادات
8 خرداد 94 22:37
تسلیت میگم خیلی ناراحت شدم روحشون شاد
ĸoѕαr
9 خرداد 94 20:42
سلام خانومی خوشحال میشم بهم سربزنیــــــــ
نونو
4 شهریور 94 7:53
چرا عکسا وا نشده؟؟؟؟
نسیم جون
6 اسفند 94 22:58
خدا رحمتشون کنه با نهاااااااااااااااااااااااایت افتخار لینک شدین