آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

❀ღآویناღ❀

بدون عنوان

1394/3/10 10:25
نویسنده : ✿مهدیه✿
926 بازدید
اشتراک گذاری

بین رویای شبانه جستجویت می کنم

              نرگس عشق منی هر لحظه بویت می کنم

برگ برگ خاطراتم را خزان بر باد داد

               ای گل ناز بهاری ، آرزویت می کنم

 

 

عشق آن نیست که هر لحظه کنارش باشی

                       عشق آن است که پیوسته به یادش باشی

 

پسندها (17)

نظرات (18)

الهام
10 خرداد 94 16:28
خدا روحشون رو قرین رحمت کنه آاااای که منم این روزها جای خالی شون رو خیلی بیشتر از قبل حس می کنم سال قبل تمام این روزهامون با هم می گذشت... هفته قبل خواب شون رو می دیدم. اومده بودند خونه مون. آوینا یه لباس قرمز قشنگ پوشیده بود. کلی هم قدش بلند شده بود، بغلش کردم به مهدیه گفتم که دخترش خیلی قد کشیده، مهدیه هم خندید! بازم اومده بودند خونه مون مهمونی! درست مثل همون روزها که پای ثابت و تنها مهمون های مهمونی های خانوادگی مون بودند منم دلم خیلی براشون تنگ شده
مامان گل پسر
12 خرداد 94 7:40
در این شب و روزهای عزیز ، از خداوند متعال برای روح سبزشان طلب رحمت و مغفرت می کنم.. روحشان شاد.. جایشان بر افلاک باد.. آمین..
خاله مرضیه
17 خرداد 94 7:35
سلام. آوینا جون. دلم واست تنگ شده. چه زود رفتی به آسمونها. هر روز که می گذره دلمون بیشتر براتون تنگ می شه. هر روز رو با فاتحه شروع می کنم.کنم.عید که لحظه لحظه اش در خاطر بودید و خاطرات عید پارسال رو مرور می کردم. روحتان شاد و قرین رحمت باشه.
سمانه
3 تیر 94 9:59
مهدیه جون اون روزایی که آراد تو بیمارستان بود و من همش نگران این بودم که شش ماهه به دنیا اومده و حالش بده، تو بهم امید می دادی که زنده می مونه و واسش جشن تولد می گیریم. مهدیه جون الان آراد زنده مونده و جشن تولدش شده. جات خیلی تو جشن تولدش خالی بود. آقای کاظمی از وقتی که رفتی دیگه دلم نمی خواد نمایشگاه برم. اصلا طاقت دیدن سالن خلیج فارس رو ندارم. خدا رو شکر می کنم که هر روز صندلی خالی شما رو تو کریدور و ستاد نمی بینم! همش با خودم می گم راضیه خیلی تحمل داره که جای خالیتون رو هر روز می بینه! واقعا غم بزرگیه نبودنتون. واسه دوستان و همکاران که اینقدر سخته پس خانواده هاتون چیکار می کنن! خانواده کاظمی و هوایی واقعا خدا بهتون صبر بده!
خاله مريم
6 تیر 94 16:52
خدايا چقد دلم براشون تنگ شده
مامان حلما
7 تیر 94 11:21
مهدیه عزیزم امروز روز تولدته ... با بچه های پارک کلی یادت کردیم... روحت شاد
donya
21 تیر 94 11:05
vaghean adam nemidoone chi bege. faghat mitoonam az khoda baratoon talabe sabr konam. kari joz in az daste kasi barnemiad. rooheshoon shad bashe. omidvaram oon donya rahat zendegi konan.vaghean adam tasof mikhore k ye hamchin fereshtehaye nazanini chetori par par shodan. age tavajoh konin motevajeh mishin k rooze khaksepari hamzaman ba avalin sali boode k mahdie khanoom in webo baraye avina koochooloo sakhtan
راضیه
3 مرداد 94 9:16
دیشب دوباره دیدمتون.بعد از مدتها دوباره به خوابم اومدید. دلم خیلی براتون تنگ شده. سمانه جان تحمل نبودنشان سخته.اما من چاره ای ندارم. مهدیه جان نزدیک به یک سال از نبودنتان میگذره،جای خالیتون توی زندگی ما پرنشده،فقط خلا حضورتان دردناک تر شده. امیدوارم تو جات خوب باشه و در کنار مجید و آوینای دوست داشتنی شاد باشی
آجی
9 مرداد 94 17:00
سلام واقعا زبان قاصره ! خدا رحمتشون کنه
خاله مژگان
11 مرداد 94 17:27
واقعأ دلم گرفت با دیدن عکساشون ولبخند روی لباشون
خاله مريم
13 مرداد 94 9:40
مهديه جان چند شب خوابتونو ميبينم الان تقريبا يك ساله از پيشمون رفتين مامان وبابا از نبودنت كمرشون خم شده دل همه مون واست تنگ شده جاي خاليت هيچ وقت پر نميشه وهمه مون حسش ميكنيم خدايا جاي سه نفري شون تو بهشت كنار فرشته هاباشه دوستون دارم
مریم
25 مرداد 94 2:48
مهدیه عزیزم هنوز تو لینکدین برات پیغام میزارم میدونم که میخونی .مهدیهجان برام خیلی دعا کن خودت میدونی چی میگم برای یکبار هم که شده بیا به خوابمو با من حرف بزن.خیلی دوست دارم یا روزهای سپری شده من.
احد
2 شهریور 94 21:33
اوینا دلم برات تنگ شده... خوش بحالت رفتی پیش خدا...دلم به اندازه یه دنیا گرفتست...
خاله مرضیه
23 شهریور 94 21:34
سلام آوینای عزیز.تولدت مبارک. خاله جان تا وبلاگتو باز می کنم و صداتو می شنوم اشکام سرازیر می شه.شما دلای آسمانی داشتید این دنیا لایق شما نبود شما باید همنشین فرشته ها باشید.روحتان شاد .مهدیه جان تولد دختر نازت مبارک
خاله مريم
24 شهریور 94 7:30
آوينا جان هر سال اين موقع پيام ميدادم به مامان وتولدتو تبريك ميگفتم امسال هم اينجا پيامم رو ميزارم .مهديه جان تولد فرشته نازتو تبريك ميگم هرچند ديگه بين ما نيستين ولي ما هيچ وقت شما رو فراموش نميكنيم اميدوارم خدا هديه مو بهت برسونه دوست دارم و عاشقتونم
آجی
24 شهریور 94 11:39
تولد 4 سالگی آوینا بدون حضور آوینا روحشون شاد
خاله مرضیه
11 مهر 94 13:47
سلام آویناجون.مهدیه جان.دلم واستون تنگ شده مثل همیشه اولی .دیشب ماشینتون کردی ماشین عروس و در شادی داداشت خودتو سهیم کردی.نمی دونم آزمون راضی هستی هر چند در بزرگی و بخشش مهربانی تک گلگون بودی و هستی.
مائده جون
26 تیر 95 18:26
خدا روحشان را شاد کند