ترس از سایه
هفته قبل یکشب با خاله مریم به پارک ارم رفتیم در حال قدم زدن کنار دریاچه بودیم که متوجه شدیم آوینا داره جیغ میزنه و بالا و پایین می پره. آوینا متوجه سایه اش روی زمین شده بود و اینکه به پاش چسبیده بود مرتب پاهاشو بلند میکرد که از سایه ش جدا شه ولی تا روی زمین میذاشت بخاطر اینکه سایه به پاش می چسبید داد میزد. جاتون خالی حسابی خندیدیم. خاله مریم براش توضیح داد و بهش نشون داد ما همه سایه داریم ولی تا آخر شب آوینا همچنان با سایه ش مشکل داشت
عکس بالایی بدون فلش بود ولی عکس پایینی که داره آوینا بالا و پایین میپره با فلشه واسه همین سایه ش دیده نمیشه
الهی فدای دخمل نازنازیم بشم خوشگل مامانی دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی