کاکار (خودکار)

من عاشق کاکارم (خودکار) اینقدر که وقتی میریم بیرون مامانم یکی میذاره تو کیفش که اگر من سر جیب آقایی یا دست کسی دیدم و شروع کردم به داد بیداد کردن بهم بده.

دیروز مامانم روده یه کاکار رو درآورد تا فنرشو جا بندازه منم یه لحظه دیدم و با داد و بیداد خواستم یه جراحی کوچولو رو کاکار بکنم بلکه کاکار رو به زندگی برگردونم

جراحی سختی بود حلقه ها و فنرش بس کوچیک بود نمیتونستم درست تو دستم بگیرم

این جراحی تا پاسی از شب ادامه داشت (حدود 2 ساعت) مامانم هم میتونه به کاراش برسه چون من حالا حالاها سرم گرمه. برو مامان جون از فرصت استفاده کن به جای عکس گرفتن از من، کارای کامپیوتری رو انجام بده برو دیگه

آخراش دیگه گیج شده بودم حلقه برای بالای کاکاره یا پایینش. فنرش از کجاش در اومده به کجا باید بره، میله آهنی سر کاکار به چه کاری میاد

وای خدایا سرگیجه گرفتم

بالاخره موفق شدم ولی نمیدونم چرا مهندسا اینقدر وسیله اضافه میذارن داخل کاکار، خوب همینه که کاکار خراب میشه. بفرمایید اینم کاکار مامان.تازه لازم نیست دیگه بالای کاکار رو فشار بدی تا نوکش دربیاد. اینم از خلاقیت من، لطف کنید اضافه هاشو بریزید دور.