خواب شیرین آوینا بعد از بازی با بابایی
آوینا جان تازه وارد پنج ماه شده و روروئکشو خیلی دوست داره. دیشب حین بازی با بابایی، آوینا خوابید. می تونید تجسم کنید بابایی چقدر انرژی آوینا رو تخلیه کرده که دخترم دیگه نتونست طاقت بیاره. ...
نویسنده :
✿مهدیه✿
17:31
تولد چهارماهگی
دخترم چهار ماهه شده، این ماه یاد گرفته بغلطه و روروئکشو راه ببره. جدیدا جیغ زدن رو هم یاد گرفته فکر میکنه صداش خیلی قشنگه یکسره به جای آواز خوندن جیغ میزنه. حتی وقت خندیدن هم جیغ میزنه. ...
نویسنده :
✿مهدیه✿
17:23
آوینا بازیگوش شده
امروز صبح وقتی چشامو باز کردم دیدم دختر خوشگلم بیداره و داره منو با تعجب نگاه میکنه حتما با خودش میگه این مامانی ما که خیال بیدار شدن نداره ما هم که گشنه ایم. چند دقیقه ای که گذشت صداش در اومد دخترم عاشق اینه که پوشکشو باز کنی تا بازی کنه و آواز بخونه باید مراقبش باشم چون تلاش زیادی میکنه که خودشو به شکم بنداره و ممکنه دستش زیرش بمونه. احساس میکنم شلوغ بازی و خراب کاری رو خیلی دوست داره اگه چشمش به شی رنگارنگ و جذاب بیفته اینقدر نق میزنه تا بهش بدی یا حواسشو پرت کنی اگر هم بهش بدی چون نمیتونه دستش نگه داره حرصش درمیاد و گریه میکنه بعد از خسته شدن ط...
نویسنده :
✿مهدیه✿
19:47
اولین پیام
سلام دختر گلم، امروز که این وبلاگ رو برات درست کردم هفت ماه و سی روز و سیزده ساعته که تو دل من خونه کردی. امروز بیست و سوم مرداد ٩٠، سیزدهم ماه رمضونه. دوستت دارم. ...
نویسنده :
✿مهدیه✿
17:37
آوینا در حال وب گردی
یکی از علایق آوینا جون، لپ تاپمون است که تا از دور می بینه هیجان زده میشه و شروع به دست و پا زدن میکنه. وقتی میذاریش جلوی اون، از خوشحالی نمیدونه دکمه ها رو فشار بده یا یه گوشه لپ تاپو داخل دهنش کنه. گاهی هم سعی میکنه شکلهای رنگی روی مانیتور رو با دست بگیره. فدای دخترم بشم. ...
نویسنده :
✿مهدیه✿
19:50
عروسک بابایی
آوینا برای رفتن به مهمانی آماده شده
امروز آوینا، سه ماه و پانزده روزشه. برای رفتن به خونه خاله راضیه آماده شده. ...
نویسنده :
✿مهدیه✿
13:39